تنهایی خودم

هیچ وقت دیـوانه وار عــاشق کسی نباش سعی کن صـــادقانه دوست داشته باشی تا اگر نــامــــردانه رهایت کرد تو نــا عـادلانه ویران نشوی ...

یک سال هم گذشت

یک سال گذشت و چهار فصل ...
خدای من! یک سال گذشت، هر چه کردم دیدی ،هر چه بخشیدی و عفو کردی ندیدم! خدای من ! یک سال گذشت و چهارفصل.هراسان شدم ،پناهم دادی .بیمار شدم ،شفایم دادی.آرامش و امنیت که رسید طبیب و پناه را از یاد بردم.


خدای من آوای ملکوتی یا مقلب القلوب والابصار می آید، تو مرا می خوانی که بخوانمت؟ این منم با حسرت سال های رفته یا مدبر اللیل و النهار !این منم با هزاران امید به سال پیش رو یا محول الحول والاحوال !
خدای من ، بندگی ام را بپذیر. التماس مرا بشنو .حول حالنا .حول حالنا . حول حالنا... خدای من آرزویم چه شد؟ الی احسن الحال .
خوب من :بوی عطر تحویل می آید ، چه مبارک تقدیری!

امسال هم بالاخره باهمه خوب وبداش گذشت...

93سال خوبی برام بود دلم برای بعضی روزاش تنگ میشه

 

آدمی زنده است با باور هایش ... الان تکلیف چیست ؟؟؟


امسال یادم دادند آدم ظاهرا خوبی باشم ... اما فقط در ظاهر .. باطن خوب گویا دیگر مکروه است !!!


امسال تمام چیزهایی رو یاد گرفتم که تو تمام عمرت تلاش کردی تا یاد نگیرم ..


نه نگران نشو .. آدم بدی نشدم .. اینها تنها پروسه ایست از همرنگ جماعت شدن !!!

 

 اسفند رو به پایان است

وقت بخشیدن و صفا کردن دل


منو به عظمت قلب مهربونتون ببخشید

همه دوستای گلم حلال کنید

 

 

 

 

[ جمعه 29 اسفند 1393برچسب:, ] [ 11:55 ] [ بهنام ] [ ]


بارون میزنه روسرم

بارون میزنه روسرم میشوره اشک چشامو
حرف تودلم گــرفته راه صدامـو
نیــستی ببینی حــال خرابِ شبــامو
بارون دلتنگه واسه توشب قدم زدنامون
حالاکه افتاده فاصله بین دوتامون
شبا خواب میبینم که بامنی زیر بارون

 

جاموندم تو گذشته و خاطره هامون
برگرد که شدم از این فاصله داغون
مــن بــــی تــــــو میــمیـــرم
ازچشمام روشونه ات اشکام یادگاره
حــالاکه دلــم از تو فاصلــه داره
از دنــــیــــــا دلــــــگیـــــرم

 

واسه داشتنه عشق تو همه چیمو دادم اما رفتی
نمیخواستم تنهاشم اما شدم تو اوج سختی
دیگه بیا پیشم عزیزم
بگو گناهم چی بود که رفتیو با دلم سر نکردی
حالا پشت این پنجره منتظرم که برگردی
دیگه بیا پیشم عزیزم

 

[ پنج شنبه 28 اسفند 1393برچسب:, ] [ 21:42 ] [ بهنام ] [ ]


تو...

دلت را هنـــگــامــی غم مـی گیــرد
که نــگــاهــت به دستـــانِ گـــره خورده ی
دو آدم،
خیـــره مـــی مـــاند!
 
  ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·
 
از همان روزی که “پایت” را از زندگی ام پس کشیدی
زندگی ام دگر “پا” نگرفت . . .
 
  ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·
بود و نبودم و
همه‌ وجودم رو
واسه تو دادم و
تو میگی منو نمی‌خــــوای
 
  ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·
ایـــن بــار که آمــدی،
دستـت را روی قــلبــم بُگــذار…
تا بــفــهمی این دل بــآ دیدن تـو،
نمی تپد… اَز شــوق میلـرزد.
 
  ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·
دلم که گرفته ساز میزنم گاهی برای دلم ، زیر آواز میزنم . . .
دلم که میگیرد نام تو را داد میزنم . . .
دلم که میگیرد گاهی فقط آرام طعنه به احساس میزنم . . .
حالا دلم گرفته . . .
 
  ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·
این روزها
در بـطنِ من
زنی سکته میکند
کــه در هــر نـــــفـس
زندگی را سخت تپیده است…
تمامِ وجودم قلبی شده که درد میکند
  ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·
 
به سادگی رفت و به سادگی بخشیدم
حالا مانده ام چگونه بدون او به سادگی زندگی کنم !
  ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·
 
دلم تو را ،
فقط و فقط تو را
از میان این همه ضمیر میخواهد ، همین !
و باز هم تو نیستی حالا که باید باشی
و این یعنی ته بدبختی من . . .
 
 
[ سه شنبه 26 اسفند 1393برچسب:, ] [ 9:55 ] [ بهنام ] [ ]


دفتر عشـــق که بسته شـد

 ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·˙ ܓ♥●•٠·

دفتر عشـــق که بسته شـد 
دیـدم منــم تــموم شــــــــــــــــــــــــدم 
خونـم حـلال ولـی بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدون 
به پایه تو حــروم شــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم 
اونیکه عاشـق شده بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــود 
بد جوری تو کارتو مونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد 
برای فاتحه بهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت 
حالا باید فاتحه خونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد 
تــــموم وســـعت دلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو 
بـه نـام تـو سنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد زدم 
غــرور لعنتی میگفــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت 
بازی عشـــــقو بلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم 
از تــــو گــــله نمیکنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم 
از دســـت قــــلبم شاکیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم 
چــرا گذشتـــم از خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــودم 
چــــــــراغ ره تـاریکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیم 
دوسـت ندارم چشمای مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن 
فردا بـه آفتاب وا بشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه 
چه خوب میشه تصمیم تــــــــــــــــــــــــــــــــو 
آخـر مـاجرا بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــشه 
دسـت و دلت نلــــــــــــــــــــــــرزه 
بزن تیر خـــــــــــــــــلاص رو 
ازاون که عاشقـــت بود 
بشنواین التماسرو 
............... 
......... 
.... 

 

[ سه شنبه 26 اسفند 1393برچسب:, ] [ 9:41 ] [ بهنام ] [ ]


من عاشــــــ ـــــ ـقتم.

بعضي وقتا بايد تو دعوا فقط سكوت كني...


اروم بشيني و بهش نگاه كني
...

به فحش هاش گوش بدي و بذاري بهونه گيري هاشو بكنه
...

بعد كه ساكت شد.محكم بغلش كني و بهش بگي


بامن نجنگ!من عاشــــــ ـــــ ـقتم.

 

[ یک شنبه 24 اسفند 1393برچسب:, ] [ 13:1 ] [ بهنام ] [ ]


"من قبل از تو میمیرم"

 

بهت نمی گم دوسِت دارم،ولی قسم می خورم که دوسِت دارم

بهت نمی گم هرچی که می خوای بهت می دم،چون همه چیزم تویی

 نمی خوام خوابتو ببینم، چون توخوش ترازخوابی

اگه یه روزچشمات پرِاشک شد ودنبال یه شونه گشتی که گریه کنی،

صِدام کن بهت قول نمی دم که ساکتت کنم ،اما منم پا به پات گریه می کنم

اگر دنبال مجسمه سکوت می گشتی صِدام کن، قول می دم سکوت کنم

 اگه دنبال خرابه می گشتی تا نفرتتو توش خالی کنی ، صِدام کن چون قلبم تنهاست

 اگه یه روزخواستی بری قول نمیدم جلوتو بگیرم اما همیشه به پات میمونم که برگردی

اگه یه روز خواستی بمیری قول نمی دم جلوتو بگیرم اما اینو بدون

"من قبل از تو میمیرم"

 

 

 
[ یک شنبه 24 اسفند 1393برچسب:, ] [ 12:47 ] [ بهنام ] [ ]


دلتنگم..

دلتنگم.. نه برای کسی...!

از بی کسی خسته ام نه از تکاپو..از در به دری... !

نه دوستی .. نه یادی ... نه خاطره شیرینی .. !

تنهایم ... تنهاتر از آن سنگ کنار جاده ...!

اما مشتاقم! مشتاق دیدار آن کس که گاهی صادقانه یادم

کند...

 

[ چهار شنبه 20 اسفند 1393برچسب:, ] [ 9:36 ] [ بهنام ] [ ]


به اینجورپسرا نگید بی عرضه بگید مرررررررررررد

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

ادامه مطلب
[ سه شنبه 19 اسفند 1393برچسب:, ] [ 12:14 ] [ بهنام ] [ ]


دست های اورا کــــه گرفتـــــــــــی

دست های اورا کــــه گرفتـــــــــــی
دیگر به مـــــن نگاه نکن ...
نگاه تو ...
بیشتــــــــــــر از دیــــــــدن دستهایتان
آتیشـــــــم میـــــــــزنـــــــد ...

...............................................

آنقدر زیبا عاشــــــــق او شده ای ...
که آدم لذت میبرد از این همه خیانت !!
روزی هم اینگونه عاشــــــــق تو بودم ...
یادت هست لعـــــــــنتی ؟؟؟

 

[ پنج شنبه 14 اسفند 1393برچسب:عاشقتم ,,,, ] [ 13:14 ] [ بهنام ] [ ]


ایام شهادت حضزت فاطمه (س) تسلیت

روایت شده چون هنگام وفات فاطمه (علیها سلام ) فرا رسید ، گریه میکرد ، امیرالمومنین (ع) فرمود : چرا گریه میکنی ؟ گفت : می گریم برای رنجها و اذیتهایی که پس از من می بینی ، امیرالمومنین (ع) فرمود : گریه مکن ، به خدا قسم این سختیها در راه خداوند برای من کوچک است.  انوارالبهیة ( شیخ عباس قمی ره ) صفحه 41

حضرت زهرا (س) فرمودند : سه چیز از دنیای شما برای من دوست داشتنی است : 1-تلاوت قرآن 2-نگاه بر چهره مبارک رسول خدا (ص) 3-انفاق در راه خدا.     نهج الحیاة صفحه 276

حضرت فاطمه (س) : هرکه خالص ترین عبادت خود را به سوی خداوند بالا بفرستد ، خداوند متعال نیز برترین و بهترین مصلحت و تقدیرش را برای او پایین می فرستد. صحیفه فاطمیه صفحه 148  ، عدّة الداعی صفحه 233 

 

[ چهار شنبه 13 اسفند 1393برچسب:, ] [ 9:7 ] [ بهنام ] [ ]


عاشقانه

عاشقانه های مردم این زمونه را باور ندارم…

بوی خامی می دهد

رنگ بچگی دارد

کسانی که حتی الفبای دوستی را نمیدانند

کتاب عشق می نویسند

کاش حتی می توانستند این واژه را معنا کنند

گفتن ندارد

اما نیرنگ این جماعت حالم را دگرگون می سازد

[ پنج شنبه 7 اسفند 1393برچسب:, ] [ 17:27 ] [ بهنام ] [ ]


به خودم افتخار می کنم...

وقتی وارد دنیای مجازی شدم خوشحال بودم... خوشحال از اینکه چند تا آدم شبیه خودم پیدا کردم... آدم هایی که تو دنیای واقعی وجود نداشتند... یا اگه وجود داشتند از پشت چهره مرتب و لباس های اتو کشیده و عینک آفتابی که زده بودند اصلاً نمی شد اونها رو از هم تشخیص داد... همه آدم های دنیای واقعی شبیه به هم هستند و همه آدم های دنیای مجازی با هم فرق دارند... و این چیزی بود که باعث شد مجذوب دنیای به اصطلاح دروغی بشم و از دنیای به اصطلاح واقعی فاصله بگیرم.

وقتی هیچکس رو برای شنیدن حرف هات و شنیدن حرف هاش پیدا نکنی چاره ای نداری جز پناه بردن به دنیای مجازی... دنیایی که آدم هاش فقط مجموعه ای از کلمات و جمله هایی هستند که پشت اونها سعی دارند خودشون رو معرفی کنند و با آدم ها ارتباط داشته باشند... با آدم های مجازی در دنیای حرف ها و کلمه ها و جمله ها.

 

نمی دونم باید بگم باختم یا بردم!... اما خوشحالم... باخت خوبی بود... وقتی بعد از بازی رقیبت بهت دست بده و در حالی که دست هاش از شدت استرس داره می لرزه و صورتش سرخ شده بهت بگه "خیلی خوب بازی کردی" باید خوشحال باشی... همیشه از آدم هایی که سخت می بازند خوشم می اومد... امروز خیلی سخت باختم... به خودم افتخار می کنم... اینکه بین چندنفر  نفر اول باشی هم خوبه دیگه... نه؟... به قول یه دوست خوب... "راضی باش".

[ چهار شنبه 6 اسفند 1393برچسب:, ] [ 12:31 ] [ بهنام ] [ ]


صدای تو

باید با من حرف می زدی
من محتاجِ یک جمله بودم
جمله ای از تو 
که مرا از آغوشِ زنجیرهای نَنوشتن، برَهاند.

باید با من حرف می زدی
تا چیزی می نوشتم
کلیدِ ادامه ی زندگی، در حنجره ی تو بود
در صدای تو
تویی که در من، من را گُم کرده بودی..

[ یک شنبه 3 اسفند 1393برچسب:, ] [ 18:3 ] [ بهنام ] [ ]


تو رو ساده می نویسم ( گلممم)

یک نگاه مهربان تو , به توجه تمام انسان های جهان می ارزد.

 بوسهزبان درازی

تو رو ساده می نویسم بی اراده مینوسم تو رو اونجوری که هستی فوق العاده می نویسم .

[ یک شنبه 3 اسفند 1393برچسب:, ] [ 17:55 ] [ بهنام ] [ ]


عشق من!!!!

هی...     عشق من!!!!

 

دلت را به چه خوش کرده ای؟

 

اینجا بادی می وزد،احساسی را می آورد...

 

دوباره بادی می وزد واحساسی را با خود می برد...

 

دنیایت را بی احساس بخر...اینجا هوس قیمتی تر است...

 

[ یک شنبه 3 اسفند 1393برچسب:, ] [ 15:20 ] [ بهنام ] [ ]


ياد بگيريم

 

ظرف چند ثانيه مي توان زخمي عميق در دل كساني كه دوستشان داریم  ايجاد كنيم

      اما سالها وقت لازم خواهد بود تا ان زخم التيام يابد

 

 امید وارم  التیام زخم هایی که من به تو زدم کمتر از یه یکسال طول بکشد...

[ شنبه 2 اسفند 1393برچسب:, ] [ 15:54 ] [ بهنام ] [ ]


I love you

 
بعد از هزاران سال دومین کارخانه ای که میتونه بدون حرارت یخ رو به سرعت اب کنه لبخند توهه فرشته ی من دلم برات تنگ شده
 
 
قلب من به تو داده شده و قلب تو به من داده شده
 
مااونا رو به هم قفل میکنیم
 
وکلیدش رو دور میندازیم
[ شنبه 2 اسفند 1393برچسب:, ] [ 15:43 ] [ بهنام ] [ ]


میگن

میگن خوشگلی و خوشتیپی

 

هزار تا دردسر داره

 

والا دروغ میگن

 

 

من که تا حالا مشکلی برام پیش نیومده

 

چرا اینجوری نیگاه میکنی خود شیفته خودتی

 

[ شنبه 2 اسفند 1393برچسب:, ] [ 8:18 ] [ بهنام ] [ ]


بــا مـــن لــج نکــن

 

 بــا مـــن لــج نکــن بــغــض نــفــهــم...

 

ایــن کــه خــودت را گــوشه ی گــلــوگاهم کــنــی...

 

چــیزی را عـــوض نمـــیـکنــد ؛

 

بــالــاخره یــا اشــک میـــشوی در چــشــمانـــم...

 

یا عــقــده در دلـــــــم...!

 

هــــر دو را زیـــاد دارم!!

[ شنبه 2 اسفند 1393برچسب:, ] [ 8:16 ] [ بهنام ] [ ]


همه دلگیرند

 

چند وقتیست همه دلگیرند از من.....

دلیل می خواهند....

مدرک می خواهند برای غمگین بودنم....

برای ناامید بودنم....برای تلخ شدنم.......

نگران نباشید....من نه غمگین شده ام...

نه ناامید....نه تلخ.......

فقط مدتیست به دنبالشان می گردم.....

مدتیست گم شده اند....

صبرم....تحملم......امیدهایم.....انگیزه ام......

نمیدانم کدام صفحه ی قصه ی سرگذشتم جا گذاشتمشان

 

[ شنبه 2 اسفند 1393برچسب:, ] [ 8:15 ] [ بهنام ] [ ]


دوز تنهایی زده بالا ...

 

گــــاهي اينکـــه صبــح هـــا

دلـــت نمــي خـــواد بيـــدار بشـــي

هميشـــه نشـــونه ي تنبلـــي نيـــست !

تنهایی و خستـــه 

نمـــي خــــواي قبـــول کني کــه يــک روز ديگـــه شــــروع شـــد
ه

 

[ شنبه 2 اسفند 1393برچسب:, ] [ 8:13 ] [ بهنام ] [ ]


دو دوست

 

داستان درمورد دو دوست می باشد که در حال عبور از میان جنگلی بودند که ناگهان بینشان کشمکشی در گرفت و یکی از آنها یک سیلی به صورت دیگری زد آن دوستی که کتک خورده بود صدمه دید و بدون گفتن حتی یک کلمه روی ماسه نوشت:
"امروز بهترین دوست من به صورتم سیلی زد".
آنها بدون آنکه چیزی بگویند به راه خود ادامه دادند تا اینکه به یک برکه رسیدند و تصمیم گرفتند در آن آبتنی کنند آنکه سیلی خورده بود ناگهان به داخل گل افتاد و در حال فرورفتن و غرق شدن بود که دوستش جانش را نجات داد وقتی به هوش آمد روی یک سنگ این چنین حک کرد:
" امروز بهترین دوستم زندگی ام را نجات داد"
دوستی که ابتدا سیلی زده بود و بعد جان دوستش را نجات داد از او پرسید: 
"بعد ازاینکه به تو آسیب رساندم تو آن را بروی ماسه نوشتی و حالا روی سنگ حک کردی که من زندگی ات را نجات دادم علت این کارهایت چه بود؟"
دوست دیگر پاسخ داد:
"وقتی به من آسیب رساندی آن را برروی ماسه نوشتم تا باد آن را به فراموشی بسپارد و وقتی زندگی ام را نجات دادی آن را بر روی سنگ حک کردم تا هیچ بادی نتواند آن را جابجا کند".
یاد بگیریم آزار و اذیت هایی را که می بینیم روی ماسه بنویسیم و تجارب خوبمان را روی سنگ حک کنیم زیرا گفته می شود، یک دقیقه طول می کشد که افراد مورد علاقه مان را پیدا کنیم، یک ساعت طول می کشد که آنها را بشناسیم، یک روز طول می کشد تا بتوانیم به آن ها عشق بورزیم، اما یک عمر طول می کشد که بتوانیم آنها را فراموش کنیم.

 

[ شنبه 2 اسفند 1393برچسب:, ] [ 8:11 ] [ بهنام ] [ ]


بعد از یک رابطه ی طولانی‌

پسر = سلام چطوری خوبی‌؟ (تو ذهنش میگه : من خوب نیستم اصلا)

دختر = سلام مرسی‌ بد نیستم (تو ذهنش میگه : خیلی‌ خوبم)
 

پسر = چی‌ شده اینقدر خوش حالی‌؟ (یعنی‌ چیزی شده بی‌ خبرم؟!)

 
دختر = نه زیاد مهم نیست ، یه خواستگار اومده (مهمه ولی‌ اینطوری گفتم ناراحت نشی‌)
 

پسر =‌ ای بابا این کجاش مهم نیست! چرا زود تر نگفتی؟! کی‌ بود؟ (پس واسه این خوب نبودم اما من که میدونم منو ترک نمیکنی‌)
 

دختر = نمی‌شناسی ، یه پسره مهندسه مامان باباشم دکترن وضع شونم خوبه پولدارن (خیلی‌ پول دارن یه زندگی‌ عالی‌ می‌تونم داشته باشم)
 

پسر = تو چی‌ گفتی‌؟ مامان بابا چی‌ میگن؟ یعنی‌ می‌خوای ازدواج کنی‌؟ (نه بابا عاشقمه منو خیلی‌ دوست داره عمرن ازدواج کنه باهاش)
 

دختر = من نظری ندارم ، مامان بابا هم میگن ازدواج کنیم (ببخش منو میدونم عاشق منی اما کافی‌ نیست ، با عشق نمی‌شه زندگی‌ کرد)
 

پسر = شوخی‌ میکنی‌؟!! من طاقت این شوخی‌ هارو ندارما! (ای دنیای نامرد فقط چون پول ندارم! ... )
 

دختر = ببخشید ، اما قرار گذاشتیم واسه عقد ، ایشالا همیشه خوش حال باشی‌ ، خداحافظ ( ایشالا بتونی‌ طاقت بیاری)
 

پسر = شرمنده مزاحم شدم ، ایشالا زندگی‌ خوبی‌ داشته باشین در کنار هم ، خدا نگهدارتون (من که داغون شدم اما ایشالا خوش بخت شین)

يعني پول انقد مهمه كه آدم حاضره................آي خداااااااااااااااااا
[ جمعه 1 اسفند 1393برچسب:, ] [ 17:22 ] [ بهنام ] [ ]